طبیعت در همجا وجود دارد و تأثیرگذار است. انسان مدام از طبیعت تقلید می كند؛ ساختن خشت را از درختان فرا گرفته ، از گل های وحشی برای خلق سر ستون ها الهام گرفته اند و امواج دریا نقش مایه را برای خلق جزییات گچ بری و تزِیینات به آنها بخشیده است.
طبیعت به وضوح در استعاره هم مركزیت دارد .طبیعت ، شاید به مثابه والاترین استعاره ، سر چشمه استعاره های بسیار مهم و در عین حال متفاوت بوده است . طبیعت با آرامش دریا ، صدای برگ ها، نقش و نگار زمین و حالات فصول ، تأمّل در آرامش ، سختی و والایی را به ما ارزانی می كند.
طبیعت در شعر شاعران، یقیینا در روح شاعرانه ی هر آفرینه ای حضور دارد. طبیعت نام خود را
(مثل طبیعی ،طبیعت گرا) به هر آنچه «واقعی» می نماید عاریه می دهد . . طبیعت سرچشمه ی احساسات ، شور و شعف، و رایحه ی فضا و زمان است
بسیاری از احساساتی كه طبیعت بوجود می آورد مثل تغییر ساعات و گذشت زمان، كه با تغییر رنگ كوه ها و آسمان ، عبور نور از لابه لای ابرها ، و با سر بر آوردن ماه و غروب خورشید مشخص می شود، نا محسوس هستند ؛ كه حضور خود را از طریق مشاهده یا تأثیر عناصر محسوس طبیعت ( مثل كوه ها، دریا،درها،حیوانات و موجودات) بر ما مشهود می سازند. طبیعت به هر دو قلمروی(محسوس ونامحسوس) تعلّق دارد..
طبیعت با همه چیز در تماس است، روح زندگی را در آن ها می دمد و شرایط لازم وجود و رویش موجودات را فراهم می كند. طبیعت دلیل هرگونه «تغییرپذیری»است،و همچنین قابلیت آموزش مفاهیم بصری،فضایی و ساختمان را داراست.
تأثیر دیرینه ی طبیعت:
شاید قوی ترین نوع الهام بخشی طبیعت بر مصنوعات بشری را بتوان در یونان باستان مشاهده كرد.
یونانیان به طبیعت احترام می گذاشتند آنان تغییر فصول را از طریق جشن ها و مراسم با زندگی خود
در می آمیختند